عشق،جدایی،تنهایی


عشق،جدایی،تنهایی





درد و دل


آثار بجا يك عاشق


نويسنده



دوستان


دوستان عاشق


موضوعات :


آمار وبلاگ :


لوگوي دوستان


كد جاوا :

دير اومدي

شراب خواستم...
گفت : " ممنوع است "

آغوش خواستم...
گفت : " ممنوع است"

بوسه خواستم...
گفت : " ممنوع است "

نگاه خواستم...
گفت: " ممنوع است "

نفس خواستم...
گفت : " ممنوع است "
...
حالا از پس آن همه سال ديکتاتوري عاشقانه ،
با يک بطري پر از گلاب ،
آمده بر سر خاکم و به آغوش مي کشد با هر چه بوسه ،
سنگ سرد مزارم را
و
چه ناسزاوار
عکسي را که بر مزارم به يادگار مانده ،
نگاه مي کند و در حسرت نفس هاي از دست رفته ،
به آرامي اشک مي ريزد .
...
تمام تمناي من اما
سر برآوردن از اين گور است
تا بگويم هنوز بيدارم...
سر از اين عشق بر نمي دارم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده: <پیمان,,,نگین> مورخ: 28 آبان 1389برچسب:, در ساعت: 22:2
|+|


Template By : www.TakTemp.com


bahar20

نگین

bahar20

http://bahar20.loxblog.com

عشق،جدایی،تنهایی

دير اومدي

عشق،جدایی،تنهایی

وقتی تو نیستی نه هست های ما چونان که بایدند نه باید ها مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض میخوانم عمریست لبخند های لاغر خود را در دل ذخیره میکنم باشد برای روز مبادا اما در صفحه های تقویم روزی به نام روز مبادا نیست آن روز هرچه باشد روزی شبیه دیروز روزی شبیه فردا روزی درست مثل همین روزهای ماست اما کسی چه میداند شاید امروز نیز روز مبادا باشد عاشقی جرم قشنگی است به انکارش مکوش

عشق،جدایی،تنهایی

قالب بلاگفا

قالب پرشين بلاگ

قالب وبلاگ

Free Template Blog